یه عالمه غصه تو سینه دارم به کی بگم که همزبون ندارم کار من شده غم روی غم گذاشتن تو باغ دل غنچه غصه کاشتن عمری غم هم آشیونم شده عاشق من تشنه به خونم شده عشق زندگی در من خیلی وقته مرده غم خودشو دست دل من سپرده عشق زندگی در من خیلی وقته مرده غم خودشو دست دل من سپرده روزی که این دنیا بی اعتباره برای هیچ دردی دوا نداره عشق و عاشقی برای من یه رویاست من چه ساده ام که دلخوشیم به دنیاست گریه دیگه دوای درد من نیست امید قلب من نمی دونم کیست عشق زندگی در من خیلی وقته مرده غم خودشو دست دل من سپرده عشق زندگی در من خیلی وقته مرده غم خودشو دست دل من سپرده کاش یکی بود تو دنیا همزبون یاری می کرد غم رو ز خود برونم در سراب غم یه عمره که اسیرم اما نمی خوام به دست غم بمیرم شاهد مرگ دل من کسی نیست هیچ کس دلش با دل من یکی نیست عشق زندگی در من خیلی وقته مرده غم خودشو دست دل من سپرده عشق زندگی در من خیلی وقته مرده غم خودشو دست دل من سپرده عشق زندگی در من خیلی وقته مرده غم خودشو دست دل من سپرده عشق زندگی در من خیلی وقته مرده