شب من تار و سیاهه پایان نداره تن من در شهر غربت سامان نداره مثل یه لاله در این بیابان پرپر شدم من از داغ یاران هرگز نبارید یک قطره باران روی تن من ای سوگواران اینجا غمینم، شب در کمینم یاران من کو، یاری نبینم ای اشک چشم ابرا ببار ببار تو صحرا در این کویر وحشت روی تن تشنه ی ما اینجا غمینم، شب در کمینم یاران من کو، یاری نبینم یاران من نامتان زمزمه ی نامتان زمزمه ی هر شب مستی من است یادتان شوق من و یادتان شوق من و عشقم و مستی من است دل من در سوگ یاران ماتم گرفته گل من پژمرده در باد فصل بهاران را غم گرفته اینجا غمینم، شب در کمینم یاران من کو، یاری نبینم اینجا غمینم، شب در کمینم یاران من کو، یاری نبینم