چه عشقی چه شوری چه وقتی چه گاهی چه بختِ بلندی چه ماهی چه ماهی چه حالِ عجیبی چه چشمانِ مستی چه خوش در دل من نشستی نشستی تو اول تو آخر بهاری خزانی که در وصف نیایی همانی همانی این همه ناز میکنی من به فدایِ ناز تو ساز بزن برای من رقص کنم به ساز تو این همه ناز میکنی من به فدایِ ناز تو ساز بزن برای من رقص کنم به ساز تو عجب مهجبینی عجب ماه رویی خدایا چه حالی چه راز مگویی چه کردی تو با من که اینگونه مستم چهکردی چه کردی مه خودپرستم این همه ناز میکنی من به فدایِ ناز تو ساز بزن برای من رقص کنم به ساز تو این همه ناز میکنی من به فدایِ ناز تو ساز بزن برای من رقص کنم به ساز تو