توی پاییز دلم از غم لبریز همش دعا میکنم، تورو صدا میکنم تا برگردی اینجا توکه رفتی ، من تنهای تنها اینجا تو این سرما قلبم پراز گرما، نور میتابه اینجا روزایی شد، گذشت اون روزا کسی ندیده اشکامو تاحالا چون که میگم لبخند بزن به غمها لبخند بزن به دنیا دنیای بی لبخند دنیای بی لبخند تلخه تلخه لبخند بزن به غمها لبخند بزن به دنیا دنیای بی لبخند دنیای بی لبخند تلخه تلخه آره تلخه این حس لعنتی از اون عشق پاپتی اما هنوز میمونم اینو میدونم یروزی من میتونم چون بالا و پایین داره زندگی های این دوره همیشه که یک جور نیست یکروز صفره یکروز بیست روزایی شد، گذشت اون روزا کسی ندیده اشکامو تاحالا چون که میگم لبخند بزن به غمها لبخند بزن به دنیا دنیای بی لبخند دنیای بی لبخند تلخه تلخه لبخند بزن به غمها لبخند بزن به دنیا دنیای بی لبخند دنیای بی لبخند تلخه تلخه آره تلخه بخند به ابر سیاه و سرد بخند به همه سختیا بخند چون که میگم لبخند بزن به غمها لبخند بزن به دنیا دنیای بی لبخند دنیای بی لبخند تلخه تلخه لبخند بزن به غمها لبخند بزن به دنیا دنیای بی لبخند دنیای بی لبخند تلخه تلخه آره تلخه