با تو ام با تو که هستی اما در پس فاصله ها در بر خویشتنی و چنان دور از من ک ز دلتنگی ها با غمم بی خبری با خودم می گویم که چرا یادت رفت همه خاطره ها و چرا سرد شدی؟ بی تو با تنهایی با جنونم چه کنم؟ بی تو از خود دورم بی تو نزدیک به غم با تو اما هرجا رو به راهم ای عشق تو صدایم کن تا به خودم باز آیم با تو اما هرجا رو به راهم ای عشق تو صدایم کن تا به خودم باز آیم ♪ من نمیدانم که با غم تنهایی با جنونم چه کنم رفتی و بعد از تو با غمت پرسه زدم در نبودت مُردم تو چه کردی بامن که دیگر بی تو هنوز دلم آرام ندارد خوابم از چشم پریده دل به شب گردی و باران دادم تو مرا باور کن تو مرا باور کن تو مرا باور کن تو مرا باور کن با تو اما هرجا رو به راهم ای عشق تو صدایم کن تا به خودم باز آیم با تو اما هرجا روبه راهم ای عشق تو صدایم کن تا به خودم باز آیم با تو اما هرجا با تو اما هرجا