از دلاویزترین روز جهان ، خاطره ای با من است ، خاطره ای با من است آه سحری بود و هنوز ، گوهر ماه به گیسوی شب آویخته بود من به دیدارِ سحر می رفتم ، من به دیدارِ سحر می رفتم این دلافروزترین ، روز جهان را بنگر تو دلاویزترین شعر جهان را بسرای من به دیدار سحر می رفتم ، من به دیدار سحر می رفتم در افق پشت سرا پرده ی نور باغ های گل سرخ ، شاخه گسترده به مهر غنچه آورده به ناز ، دم به دم ، از نفسِ ، باد سحر غنچه ها می شد باز ، غنچه ها می شد باز ، غنچه ها می شد باز غنچه ها می شد باز ، غنچه ها می شد باز ، غنچه ها می شد باز باغ های گل سرخ ، باغ های گل سرخ یک گل سرخ بزرگ ، از دل دریا برخاست خورشید ، خورشید ، برخاست ، خورشید این دلافروزترین ، روز جهان را بنگر تو دلاویرترین شعر جهان را بسرای دوستت دارم را ، دوستت دارم را ، من ، دلاویزترین ، دلاویزترین شعر جهان یافته ام دوستت دارم ، دوستت دارم دوستت دارم ، ئوستت دارم این گل سرخ من است ، این گل سرخ من است دامنی پر کن از این گل ، که بری خانه ی دشمن که فشانی بر دوست دوستت دارم را ، با من بسیار بگو دوستم داری را ، از من بسیار بپرس لالالالا ،لالالا لا لالا لالالالا ،لالالا لا لالا دوستت دارم، دوستت دارم دوستت دارم، دوستت دارم