متن ترانه بی تو محمد نوری من بیهوده می خواهم ، از یاد تو بگریزم ای همه هستیِ من ،از مهر تو لبریزم تو دریای من هستی ،هرگز از خود مرانم من ساحلی غریبم ، باید با تو بمانم بی تو ، چون کویرِ تشنهِ ی آبم بر موج هستی چون حبابم بی قرارم و بی تابم بی تو چون کتابِ بسته ای هستم شاخه ی شکسته ای هستم عابر خسته ای هستم من بیهوده می خواهم ، از یاد تو بگریزم ای همه هستیِ من ،از مهر تو لبریزم تو دریای من هستی ،هرگز از خود مرانم من ساحلی غریبم ، باید با تو بمانم بی تو ، چون کویرِ تشنهِ ی آبم بر موج هستی چون حبابم بی قرارم و بی تابم بی تو چون کتابِ بسته ای هستم شاخه ی شکسته ای هستم عابر خسته ای هستم