عادت دارم به گارد بالا رقص پا میکنم رو خار پاهام اعتماد به طنابای رینگ ندارم پشت گرم به داغه خاطره هام پاپیچمی پا نمیدم واسه سگ هات قلاده میدم رد کردمش هفت خانو رد میشه هفتاد خان دیگم با فکر کوتاهت اندازم نزن که به هفت جدو بعدت اندازه میدم دستات پر بود که داستانات خالین با دستای خالی من افسانه میشم میکنم سینه سپر جلو هر کی میماله شیره به سر خوبی تو مدیون بیمه شهر من جاریم توی بیمه شهر میبیننم سعی نمیکنم دیده بشم میکشی سرک تو حیطه ی من بد وا میدی اگه آب سد وا بشه چشمات خیره به شیرجه ی من دورم کشیدم خط گفتن خو کنده شکنجت راست نمیگفتن کشیدم چپ گفتن چپ باشی میشه بدتر گفتن جهت بگیر میشه اوضاع به کام گفتم راه میرم اَ وسط گفتن پاتو میبریم از جاده ها گفتم جون میدم لای حرکت جادوش دیدم و تیره میخواست همرو کشته بود دیه میخواست بادو فرستاد توی سرما بی لباسم کی گیره میخواد؟ پر رازم سینه میخوام زنجیر نه زنجیره میخوام کلی دست هنوز منتظرن پرده فروشا حیله میخوان ساقی و فتواش دعوای کودکای فحاش طعمه های صیاد فریب فریب فریبه همه ی مهره ها گرگ ها و طعمه ها اشکای لوده ها فریب فریب فریبه نه به دستبندای قانون نه به قانون های دستبند نه به رفتن توی موندن نه به حسرت بعد رفتن نه به ترفندای ساحره ها نه به هر کسی کرد ساده نگاه هممون حاصل اتفاقیم نه به تکذیب حادثه ها نه به لاتا الا ت لاتی نه به رپکن معاملاتی راز خلوتها مال منه نه به شنود مخابراتی تا وقتی هنوز آبشار هست نه به همه ی فواره ها نه به چاقو و غداره ها نه به بزرگی همه آره ها میون این آسمون سرد و سیاه پر از ابرای وهم و ریا خورشید مرد خودکار و جوهرا مینوشتن که مداد هنر توقیف شد نه به بازی نه به شرطا نه به راضی نه به افسار دیره بعدا همین الان نه به دیروز نه به فردا نه به جشنواره ها نه به جوایز نه به قواعد نه به شرایط نه به فرمایش و نه به تخریب نه به تکریم نه به جراید بازه هنوز کتای کلام ننوشتن فرجامه برام لوتی گری آیینمه نه به نا لوتی های زمان نقش من نبش قبر رپ قلبم ته دره رفت عشق هست سعی نمیکنم از صحنه در برم هر جا همه میگن دهله نه بگم اگه در به در بشم حتی فرشادم هنوز همه چالشام از نداشته هاس مغرورم به خاطره داشته هام جون میکنم واسه خواسته هام ساقی و فتواش دعوای کودکای فحاش طعمه های صیاد فریب فریب فریبه همه ی مهره ها گرگ ها و طعمه ها اشکای لوده ها فریب فریب فریبه