چقدر پریشونم باز نسیمی رو شونم تو منتظری تا من، بیام بگم پشیمونم زک، ببین ریخته خونم، بیا ببین نیمه جونم ولی هنوز میخونم، تو این بازی هم میمونم داد بزن پچ پچ همه بلدن، باز میکنم ب روت در جهنم داغیشو تونستی تحمل بکن، هوای بهشتو همه ا بَرَن گرمی درک بوی حنجرم، یازده ساله رو ب خطرم نوکری خودم ن به سرورم، فرو توی ترس نوک خنجرم شوریده و رند توی شهر هرت، بهترین کلید تووی در ذهن استفاده کردم ا مغزم فقط، وقتیرک فهمدیدم دیگه مرده دل خونه ی خاله از کدوم وره باید ک آب بشه یخ صورتش زنگ ساعت شهر ب یادم اورد نیستم توو وقتی ک وقت بودنه(۲) مردا زنارو دست مالی میکنن بلند میشه ازش بوی گند سُنَن جماعتی میبینم ک منتظرن، بکنن همگی رووی نعشه تورَم پایکوبی ب پاس دوره مرگ هنر تکون میدن همه بدن عرقی چشما دوخته کفن عملی یکی لیس میزنه گردن بغلی منم سرخوش تووی تفاوت خودم غذا نمیخورم از اخور دورم توو غذای اینا پر جهالته میزارم خودشون تناولش کنن میرم یه گوشه میمو و میزنم از امید ب اینا دلمو میکنم دراز میکشم رو ابر اسمون و واسه رویا دیدن چشممو میبدنم عقایدتونو میزارم روی چهار پایه طناب دارو گرشو میزنم بعدش خیره میشم ب تصویر آینه از زبون خودم گله مو میشنوم خونه ی خاله از کدوم وزه باید ک آب بشه یخ صورتش زنگ ساعت شهر به یادم اورد نیستم توو وقتی ک وقت بودنه(۲) دلت میخواد برسی.؟ ب کجا؟ تهش بشه چی؟ تو ب خودت حمله وری هم اسرائیلی هم فلسطین بشین پای دفرت بنویس یه دل سیر شِکوه ای شعر شو شِیر شو بیان کن شَکو با کلام نافذت بشکن قفل فَکو تف کن دردو کف دستت رو صورتا چک شو خط سرخو رد کن تحس کن طعم تندو تیزِ تیرِ ترسو تازیانه بزن ب ساختمونای بلند بزار ببینن سقوطشون رو به گه بکشن طلوعشون رو برای پرواز کردن باید سقوط کرد باید طلوع بایدغروب کرد دشنامو ب جونت میخوری وقتی حقیقت باشی توو جایی ک دروغ هست