من به چشمم انگار این کبوتر آبی ست پر و بالش زیبا، نوک او عنابی ست زیر مهر آفتاب پای این جوی زلال تشنه یاب آب می نوشد و از لذت آن دلشاد است ذره پره های طلایش چون ستاره، چون ستاره گوش آبی ز شبان تارست آ-آ-آ-آ-آ-آ-آ ♪ تو به انگشتانم می نگری که پر از امید چشمانت را سوی او نرم هدایت بکند ولی افسوس که جز خشکی برگان درخت هیچ چیز دگری را تو نمی بینی باد هیچ چیز دگری را تو نمی بینی باد هو-هو-هو-هو-هو-هو-هو-هو-هو هو-هو-هو-هو-هو-هو-هو-هو-هو-هو-هو هو-هو-هو-هو-هو-هو-هو-هو-هو-هو-هو-هو