ببار ای ابر نا به کار یه حرف نو بیار از ورای من که بامش نیست و دانش نیست این مرغ گر یه حس نو بیار از ورای تن بر چین خانه را بلرزان پایه هایش را بیار یه روز خوش بیار آن خم گیسوان گر دست مرا رسد خیالش نیست، پروایش نیست این پیر دهر چه باک از انتها یا نفرین شهر خانه ای به روی آب ساختیم به امتداد این درد هویت به یک نقاب باختیم به عرض و طول این شب این شب بپیچ نسخه نو بپیچ که قفل ماجرا دست تو را طلب کند که این فربه گربه را یک شهر موشان بس نیست نبرد اشتها از لیوان زهر که با هم خانه ای به روی آب ساختیم به امتداد این درد هویت به یک نقاب باختیم به عرض و طول این شب این شب نهیب آسمان تگرگ بی امان به جانم زد به جانم زد ترس از ارتفاع چو تیرِ کمان به بالم زد به بالم زد خانه ای به روی آب ساختیم به امتداد این درد خانه ای به روی آب ساختیم به امتداد این درد هویت به یک نقاب باختیم به عرض و طول این شب این شب ببار