حس ناب با هم بودن ها تب و تاب و عکس گرفتن ها نمی دونی یه روز می گذره رفتی رخت بر بستی از این کوچه بوی سیگارم رو تن پوشت نمی دونی یه روز می پره نه، در توانم نیست بازی سیاره ها می گی شاید قسمت این بود زندگی پا در هوا تو، خسته از رنگ نگات تا صبح، طعنه می زنی به باد من، هنوزم چشمم به راهت بعد تو، خودمو بردم ز یاد تپش قلبم از دیدن طرح ماه و ناهید رو تنت نمی دونی همش می گذره رفتی که دریا بشی، آبی بی انتها رفتی از ما کردی عبور، غافل از کار دنیا تو، خسته از رنگ نگات تا صبح، طعنه می زنی به باد من، هنوزم چشمم به راهت بعد تو، خودمو بردم ز یاد ترسم از گردش ساعته سهم روزگار خجالته ترسم از گردش ساعته سهم روزگار خجالته رفتی رخت بر بستی از این کوچه بوی سیگارم رو تن پوشت نمی دونی یه روز می پره