گوشه ی میخونه رو ، خنده ی مستونه رو
ساغر و پیمونه رو ، این دل دیوونه رو
انگار از عرش خدا برای من آوردن
یه نظر کرده بودم که دست من سپردن
بین اون ها که دیگه غریبه راه نمیدن
باهاشون عالمی دارم که به دنیا نمیدم
باهاشون عالمی دارم که به دنیا نمیدم
،،، ،،،
دل های بی کینه رو ، برزخ آیینه رو
غم های دیرینه رو ، آتش تو سینه رو
میارن تو این جمع ، اونم از عزیزان
آخه هر چی باشه ، اونام از خود مان
،،، ،،،
مستای بی خبر رو ، عاشق در به درو
قاصد رهگذرو ، مرغای بی بال و پرو
میارن تو این جمع ، اونم از عزیزان
آخه هر چی باشه ، اونام از خود مان
من ره صد ساله رو ، یک شبه پیموده ام
سر به سر من نذار ، این جوری آسوده ام
،،، ،،،
گوشه ی میخونه رو ، خنده ی مستونه رو
ساغر و پیمونه رو ، این دل دیوونه رو
انگار از عرش خدا برای من آوردن
یه نظر کرده بودم که دست من سپردن
بین اون ها که دیگه غریبه راه نمیدن
باهاشون عالمی دارم که به دنیا نمیدم
باهاشون عالمی دارم که به دنیا نمیدم
،،، ،،،
دل های بی کینه رو ، برزخ آیینه رو
غم های دیرینه رو ، آتش تو سینه رو
میارن تو این جمع ، اونم از عزیزان
آخه هر چی باشه ، اونام از خود مان
مستای بی خبر رو ، عاشق در بدرو
قاصد رهگذرو ، مرغای بی بال و پرو
میارن تو این جمع ، اونم از عزیزان
آخه هر چی باشه ، اونام از خود مان
من ره صد ساله رو ، یک شبه پیموده ام
سر به سر من نذار ، این جوری آسوده ام
گوشه ی میخونه رو ، خنده ی مستونه رو
ساغر و پیمونه رو ، این دل دیوونه رو
انگار از عرش خدا برای من آوردن
من نظر کرده بودم که دست من سپردن
بین اون ها که دیگه غریبه راه نمیدن
باهاشون عالمی دارم که به دنیا نمیدم
باهاشون عالمی دارم که به دنیا نمیدم
باهاشون عالمی دارم که به دنیا نمیدم
باهاشون عالمی دارم که به دنیا نمیدم
باهاشون عالمی دارم که به دنیا نمیدم
باهاشون عالمی دارم که به دنیا نمیدم