ما بی تفاوت زندگی کردیم این زندگی کردن خودش جنگه ما کوه بودیم رو به روی هم خاطرمون از هم یه مشت سنگه از اون همه احساس بین ما حسی به جزعادت نمیمونه ما داغ بودیم و نفهمیدیم چیزی از این حالت نمیمونه ما داغ بودیم و نفهمیدیم چیزی از این حالت نمیمونه چیزی از این حالت نمیمونه تو این اتاق تنگ و دلگیرم تا باقی عمرم یه جور سر شه من از خودم فاصله می گیرم دیوار هی نزدیک تر میشه میخندم و دردامو میشمارم تلخه ولی شاید دلم وا شه وقتی برای قصه هام جا نیست دیوارو هل میدم غمام جا شه وقتی برای قصه هام جا نیست دیوارو هل میدم غمام جا شه دیوارو هل میدم غمام جا شه دیوارو هل میدم غمام جا شه ♪ از بس که احوالم پریشونه دیوار با من هم زبون میشه اما سر هر چیز بی مورد باهم دوباره حرفمون میشه باهم دوباره حرفمون میشه وقتی که آدم پای احساسش هرچیزیو که داره میبازه تنهایی از اون آدم عاشق یه کوه بی احساس میسازه یه کوه بی احساس میسازه ما کوه بودیم رو به روی هم خاطرمون از هم یه مشت سنگه ما بی تفاوت زندگی کردیم این زندگی کردن خودش جنگه تو این اتاق تنگ و دلگیرم تا باقی عمرم یه جور سر شه من از خودم فاصله می گیرم دیوار هی نزدیک تر میشه میخندم و دردامو میشمارم تلخه ولی شاید دلم وا شه وقتی برای قصه هام جا نیست دیوارو هل میدم غمام جا شه وقتی برای قصه هام جا نیست دیوارو هل میدم غمام جا شه دیوارو هل میدم غمام جا شه ما بی تفاوت زندگی کردیم