با چی خالی کنم هر شب، یه بغضی قد یه کوهُ شبایی که بغل کردم یه قاب عکس بی روحُ کجایی که ببینی من، چه دردی میکشم بی تو چه زجری میشکم وقتی میبینم جای خالیتو. تو رفتی خاطرات تو رفیق ِ اشک چشمامن در و دیوار این خونه غریبی میکنن با من یه دریا بودی و چشمم، حریف بغض دریا نیست تو اونقدر دور رفتی که ازت یکــ قطره پیدا نیست. کجــایی... که ببینـی من چقدر دل خسته و تنهام ببیـنـی ، زندگی بی تـو داره جون میده رو دستام کجــایی... که ببینـی من چقدر دل خسته و تنهام ببیـنـی ، زندگی بی تـو داره جون میده رو دستام منو تو ما شده بودیم عذابم میده من بودن با داغ ِ دوری از دستات یه عمری تن به تن بودن دلم میگیره از تقدیر که دور از هم رهامون کرد اگه قسمت جدایی بود واسه چی آشنامون کرد... کجــایی... که ببینـی من چقدر دل خسته و تنهام ببیـنـی ، زندگی بی تـو داره جون میده رو دستام کجــایی... که ببینـی من چقدر دل خسته و تنهام ببیـنـی ، زندگی بی تـو داره جون میده رو دستام