من، خالی از عاطفه و خشم خالی از خویشی و غربت گیج و مبهوت بین بودن و نبودن عشق، آخرین همسفر من مثل تو منو رها کرد حالا دستام مونده و تنهایی من ♪ ای دریغ از من که بیخود مثل تو گم شدم گم شدم تو ظلمت تن ای دریغ از تو که مثل عکس عشق هنوزم داد میزنی تو آینه من ♪ وای، گریه مون هیچ، خنده مون هیچ باخته و برنده مون هیچ تنها آغوش تو مونده غیر از اون هیچ ای، ای مثل من تک و تنها دستامو بگیر که عمر رفت همه چی تویی زمین و آسمون هیچ ♪ در تو می بینم، همه بود و نبود بیا پر کن منو، ای خورشید دل سرد بی تو میمیرم، مثه قلب چراغ نور تو بودی، کی منو از تو جدا کرد