با این که دارن سیاه پوشا از توی شط کوچه ها جمع میکنن ستاره های پر پرو با این که دارن عزادارا از زیر آوار و جنون در میارن کفترای خاکسترو با این که بوی تفتیش و خون پیچیده توی قصه ها با این که صدای انفجار، مرثیه خونه همه جا، همه جا، همه جا هنوزم میشه قربانی این وحشت منحوس نشد هنوزم میشه تسلیم شب و اسیر کابوس نشد میشه با سنگر از ترانه ساخت و به غراب سر نسپرد هنوزم میشه عاشق شد و از ستاره مایوس نشد ♪ با این که داس دلهره گردن این دقیقه ها رو میشمره با این که آینه از شب و گریه پره با این که تو ماهتاب و آب صدای کوچ است و شتاب با این که تو پستوی ذهن همه کس رد گریزه و قفس، قفس، قفس هنوزم میشه قربانی این وحشت منحوس نشد هنوزم میشه تسلیم شب و اسیر کابوس نشد میشه باز سنگر از ترانه ساخت و به غراب سر نسپرد هنوزم میشه عاشق شد و از ستاره مایوس نشد هنوزم میشه قربانی این وحشت منحوس نشد هنوزم میشه تسلیم شب و اسیر کابوس نشد میشه باز سنگر از ترانه ساخت و به غراب سر نسپرد هنوزم میشه عاشق شد و از ستاره مایوس نشد هنوزم میشه قربانی این وحشت منحوس نشد هنوزم میشه تسلیم شب و...