بیا بیا که شدم در غم تو سودایی درآ درآ که به جان آمدم ز تنهایی عجب عجب که برون آمدی به پرسش من ببین ببین که چه بی طاقتم ز شیدایی بده بده که چه آورده ای به تحفه مرا بنه بنه بنشین تا دمی بر آسایی بیا بیا که شدم در غم تو سودایی درآ درآ که به جان آمدم ز تنهایی عجب عجب که برون آمدی به پرسش من ببین بیین که چه بی طاقتم ز شیدایی شیدایی شیدایی مرو مرو چه سبب زود زود می بروی بگو بگو که چرا دیر دیر میایی نفس نفس زده ام ناله ها ز فرغت تو زمان زمان شده ام بی رخ تو سودایی مرو مرو چه سبب زود زود می بروی بگو بگو که چرا دیر دیر میایی نفس نفس زده ام ناله ها ز فرغت تو زمان زمان شده ام بی رخ تو سودایی بیا بیا که شدم در غم تو سودایی درآ درآ که به جان آمدم ز تنهایی عجب عجب که برون آمدی به پرسش من ببین ببین که چه بی طاقتم ز شیدایی بده بده که چه آورده ای به تحفه مرا بنه بنه بنشین تا دمی بر آسایی مجو مجو پس از این زینهار راه جفا مکن مکن که کشد کار ما به رسوایی برو برو که چه کژ می روی به شیوه گری بیا بیا که چه خوش می چمی به رعنایی مجو مجو پس از این زینهار راه جفا مکن مکن که کشد کار ما به رسوایی برو برو که چه کژ می روی به شیوه گری بیا بیا که چه خوش می چمی به رعنایی مرو مرو چه سبب زود زود می بروی نفس نفس زمان زمان سودایی مرو مرو چه سبب زود زود می بروی بگو بگو که چرا دیر دیر می آیی نفس نفس زده ام ناله ها ز فرقت تو زمان زمان شده ام بی رخ تو سودایی سودایی بی رخ تو سودا بی رخ تو سودایی سودایی سودایی سودایی سودایی درآ درآ عجب عجب نفس نفس بی رخ تو شیدایی