نگاه می کنم به حال و روز مملو از غمت نگاه می کنم به خنده های نامنظمت پناه می بری به شرم ساقه های نازکت همین که دست می کشم به ریشه های محکمت زمین پر از صدای پرت کردن و شکستنه زمین سنگ تشنه شکستن تو و منه قشنگِ من رو هیچ سطح ساده ای قدم نذار که هر کی گفته دشمن تو نیست با تو دشمنه قشنگی تو بهترین دلیل بی قراریه قشنگی تو مثل خسته بودن از تو جاریه قشنگی تو با تو راه میره آه می کشه قشنگی تو از قشنگ بودنش فراریه ♪ به حرف پوچ آدمای پوچ اعتنا نکن به خاطر کسی که نیست عمرتو فدا نکن خلاف رودخونه رو بگیر و با خودت برو با گله های خون و فلس و استخون شنا نکن تو نازنینی از حریر نرم آفریدنت تو مهربونی از هوای گرم آفریدنت خجالتی تر از گلی خجالتی تر از تویی تو بی نظیری از غرور و شرم آفریدنت نگاه می کنم به حالت نگاه کردنت پناه می برم به گریه های روی دامنت نگاه تو بدزد از غمی که از تو پر شده نگاه کن به شبنمی که شُره کرده از تنت