به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد لب تو میوه ی ممنوع ولی لب هایم هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند، نشد (نشد) بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست آه، بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست ♪ با چراغی، همه جا گشتم و گشتم در شهر هیچ کس، هیچ کس این جا، به تو مانند نشد هر کسی در دل من جای خودش را دارد جانشین تو در این سینه خداوند نشد (نشد) ♪ خاطرات تو و دنیای مرا سوزاندند تا فراموش شود یاد تو، هر چند نشد من دهان باز نکردم که نرنجی از من مثل زخمی که لبش باز به لبخند (نشد) بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست آه، بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست