ای همه گلهای از سرما کبود خنده هاتان را که از لبها ربود مهر هرگز اینچنین غمگین نتافت ماه هرگز این چنین تنها نبود روزگاری شام غمگین خزان خوشتر از صبح بهاران مینمود روزگاری شام غمگین خزان خوشتر از صبح بهاران مینمود این زمانهای شما حال من است ای همه گلهای از سرما کبود ای همه گلهای از سرما کبود تاج عشق و عاقبت بر سر شکست خنده ام را اشک غم از لب ربود زندگی در پای رگهایم فسرد زندگی در لای رگهایم فسرد ای همه گلهای از سرما کبود ای همه گلهای از سرما کبود