لحظه دیدار نزدیک است لحظه دیدار نزدیک است باز من دیوانه ام مستم باز می لرزد دلم دستم باز گویی در جهان دیگری هستم باز می لرزد دلم دستم های نخراشی به غفلت گونه ام را تیغ های نپریشی صفای زلفکم را دست وآبرویم را نریزی دل ای نخورده مست، ای نخورده مست ای نخورده مست، ای نخورده مست لحظه دیدار نزدیک است لحظه دیدار نزدیک است باز من دیوانه ام مستم باز من دیوانه ام مستم باز می لرزد دلم دستم