نهاد از خویش بر جا، من ، من خویش که جان بردم به در ، از میهن خویش نمی دانستم ای آیندگان من که جان هیچ است، جان هیچ است جان هیچ است ، بی روح ازتن خویش ندارم تاب دل بر کندن از تو که هم جان از تو دارم هم تن از تو تهی از خویشم ایران جان به غربت تهی از خویشم ایران جان به غربت تو بیرون رفتی از من یا من از تو --- --- به خاطرت تو این قفس ، من زنده ام همین و بس به خاطر تو این نفس ، هنوز کمی تو سینه هس به خاطر تو این صدا ، هر لحظه لرزید با غمی همیشه من به یادتم ، بگو تو هم به یادمی بارونیه روز و شبم واسه غمام تو مرهمی همیشه من بیادتم بگوتو هم بیادمی فقط صدام کن ، واسه اشکات شونه می شم فقط صدام کن ، واسه تو دیوونه می شم فقط صدام کن ، تو رو تنها نمی ذارم اونی که می مونه می شم --- --- طاقت بیار خورشید من ، به خاطر یکی شدن فاصله معنا نداره ، من و تو یک جونیم و تن طاقت بیار خورشید من ، ترانه مون زمزمه کن امشب به یاد تو فقط ، اشک می ریزه میکروفون فقط صدام کن ، واسه اشکات شونه می شم فقط صدام کن ، واسه تو دیوونه می شم فقط صدام کن ، تو رو تنها نمی ذارم اونی که می مونه می شم فقط صدام کن ، واسه اشکات شونه می شم فقط صدام کن ، واسه تو دیوونه می شم فقط صدام کن ، تو رو تنها نمی ذارم اونی که می مونه می شم فقط صدام کن ،فقط صدام کن، فقط صدام کن فقط صدام کن،فقط صدام کن،فقط صدام کن فقط صدام کن،فقط صدام کن،فقط صدام کن