(تو اهل بازی ای؟) ها اهل بازیم
پس بازی کن ببین این که گاف میدی قاعده است
شبگرد ها شاکین از این که بی مرامن در دیوار ها
آتیش هم ندارن بگن دودتو بمک
د بازی کن د یالا، د وقت من طلاست
د رنگ خون خفه خونت میگه ترست از بلاست
اینه عصری که خوش بختی، تو دست تنبلاست
وقتی دست برسه به دهن، پای من خلاص
تو آسمونا بزنم پَر از پرده بدرم
تا اون روز از چوب تنم می سازم تبرم
تا زندم و جنگ زنده موندنی ناممکنه
تموم عمرم آماده شدم واسه این واقعه
(تو اهل بازی ای)
(سنگ، کاغذ، قیچی)
چرا همیشه حرف آخر حرف قیچیه؟
چون زبونو می بره، کاغذو لال می کنه
ولی جبر مشت همنشینه (سنگ، کاغذ، قیچی)
بازی بلدی؟
(سنگ، کاغذ، قیچی)
چرا همیشه حرف آخر حرف قیچیه؟
چون زبونو می بره کاغذو لال می کنه
ولی جبر مشت همنشینه (سنگ، کاغذ، قیچی)
زور، پول، گلوله است که برنده است
شکار حیوونا که تفریحِ این خوی درنده است
حالا یه سلول می خوای که مقصر ادب شه؟
این چرخه می چرخه چرا حالت عوض شه؟
ولی خب من کشف کردم گذشته آب از سر
به همین درنگی از چند و چرخ دنیا وابستم
اگه پولدار بودم شاید می گفت اینو راننده ام
افکار مزخرف، اشتباهات مکرر
شاید بپرسید سنگ کیه؟
سنگ من احمقم
که پیتزا می خورم و بلنده صدای قهقهم
تو لیست خوراک گوشِت تو سه تای اولم
نه سفسطه، من اهل درختکاری توی دفترم
کلماتم تو قبرستون واستون شعر می خونن
واسه زنده های خوش حرفام مثل زر می مونن
پلاک به گردنم همیشه همین بوده دغدغم
که وقتی وقت من تموم شه کیا میان بدرقم
(سنگ، کاغذ، قیچی)
چرا همیشه حرف آخر حرف قیچیه؟
چون زبونو می بره، کاغذو لال می کنه
ولی جبر مشت همنشینه (سنگ، کاغذ، قیچی)
بازی بلدی؟
(سنگ، کاغذ، قیچی)
چرا همیشه حرف آخر حرف قیچیه؟
چون زبونو میبره کاغذو لال می کنه
ولی جبر مشت همنشینه (سنگ، کاغذ، قیچی)
تو دستامه رپِ فارس مثلِ سلاحِ سبک
که کلی گلوله تُف می کنه بداهه زبون
رقص مسلسلِ دستم میگه گور آتش بس رو کندم
بی اراده سرمستم بدون سبو
بگو از همه ی بازیگرها جدا تر منم
کیف من از اینه که بازیشون رو بهم زدم
از دست من تمنا کردن بد بیاره نشد
این قیچی رپ کن میبُره پس بیدارش نکن
هیچ جوره نیست سودی توش دمت رو تکون نده
هر چقدر تمرین می کنید بازم بازیتون بده
(راه فراری نیست) که بیراهه نره
هر چه قدر خر عوض کنید که بازم بارتون کجه
دووم حرفت از عمرت که هیچ از عکست کمتره
اینم که صداقته تو بگو حسادت بده
به تجارت خوشگلتون هر چی شاشیدم کمه
خودمو روندم از این بازی،این جسارتمه ها
(سنگ، کاغذ، قیچی)
چرا همیشه حرف آخر حرف قیچیه؟
چون زبونو می بره، کاغذو لال می کنه
ولی جبر مشت همنشینه (سنگ، کاغذ، قیچی)
بازی بلدی؟
(سنگ، کاغذ، قیچی)
چرا همیشه حرف آخر حرف قیچیه؟
چون زبونو می بره کاغذو لال می کنه
ولی جبر مشت همنشینه (سنگ، کاغذ، قیچی)
(باید خب با کاغذش سنگارو بگیره)
(سنگ، کاغذ، قیچی)
(مثلا سنگارو بگیرم)
(کاغذم سنگارو بگیره مثلا)
(نه، ببین)
(سنگم قیچیو می گیره)
(سنگ، کاغذ، قیچی)