دوباره تولدمه و من و ذهن مریضم روحمو میکنه شمعایی که رو کیکه اذیت یه ساله دیگه رفت و من تو گله انگیزم یقمو میگیره تنها بودن تو دل جمعیت وقتی موهای مامان شدن سفید و میریزن یه روز منم تو آیینه مرد پیرو میبینم از درون انگاری ۴۰ سالمه و رفیقام دونه دونه دارن ۳۰ رو میبینن دیر فهمیدم اونکه میبازه مشتی تره یا اونکه نقاب فرشته زده وحشی تره هرسال که زمان این سالو خط میزنه عین میوه ای خراب دل من لک میزنه دلم تنگ شده و تو سرم شیشه خوردست برا کفشایی که آویزون تیر کوچن دوچرخه نارنجی جیغ شونزدهم برا شلوارای کشی که تیله توشن بابا پاشو بزن تو گوشم مامان گلایه کن که چرا من یه سر تو کوچم دلم تنگه ساعت ۷ بگی پاشو دیرته لقمه های نون و پنیر تو برن تو کولم بهم بگی نکردی هنوز از دیشب آشتی چته؟ سر کلاست اینطوری گیج نباشی بیام خونه بگی کتابو تو کیف نزاشتی؟ به کسی ندادی ؟ زیر میز نزاشتی؟ منو ببخش اگه عصبیمو اگه نمیشه بفهمی حال هر دقیقمو اگه توهم زد جلو تو عددیمو اگه حسای مادرانتو نفهمیدمو احتیاجت دارم بیا و نگام کن درست وقتی عصبیمو میکنم صدامو کلفت فقط تویی که میتونی کنی چشامو درشت هرروز میکنم به یاد تو بغض دنیا یالا بده طلبمو زود فشارای تو بوده کرده کمرمو خورد داره قراضه میکنه بدنمو دود کل شهر دیدن سرمو تو پودر یکی بگه سالایی که رفته چند تا شدن؟ دشمن بودن الان مثل کفتار دورم رفیقا تبریک میگن از سر وا کنن منم که توی در و دیوارمو قهر با خودم مغزم اتوبانه فکرا عینه ماشینا میرن تو این سالا به اندازه کافی باریدم خنده تلخه وقتی به اندازه کافی داری غم از تو خراب عین چارلی چاپلینم عین حالی که شیر داره تو دل سیرک این همه عجله داریم به کجا برسیم؟ متنفرم از روز تولدم دلم میخواد گریه کنم یه دل سیر