برا رپ بوده همه اشكام منو توو رپرایِ اين دهه نشمار حقيقت اينه ولی نره پشمات شروع كردم از اواخرِ دهه هشتاد يهو هروئين طرفم شد پا چشمام سياه شد و دهنم خشك سرم رفت تو خشتكم و قلمم مرد ولی ترك كردم تا كه نَرَم از گود از بچگی نداشتم وقتِ تفريح دنيا ميكردتم زنگ تفريح پس، بهم بگو مردِ سختی مدال شيرينِ چونكه سختِ تمرين جا دویدن نزن هی حرف منفی عينِ پيرمردهای دست به تسبيح رام شدنيه حتی اسبِ وحشی پس تكون بخور و بشو دست به تغيير برا بردن لازمه * باختن كه خوشبختانه من اين * داشتم بايد جر بخوری از پشتِ باسن بايد پررو وايسی پشتِ خواستن هر شب ميكنم روی برگه تمرين وقتی همه تو حاشيه ان و گرمِ تعريف پس بدون حقمه يه روز جهان فرود بياره سر به تعظيم با اينكه تيرِ رفيقم توو پامه سر پام مثل درخت پا ميشم من از خاك طوری رپ ميكنم كه بريزه برگا وقتي من ميرسم تو جمع همه برپا مثل گرگ ميگرمت و با فكّم ميدرمت كم شه شرّت تو اين شطرنج ميبرمت تق تق ميزنمت گرم شه تنت با اينكه دسته خرابِ هميشه دستِ منه * هر كی يه مصرعش به سمتِ منه فقط بگو همينه قربان باج ميگيرم ، مالِ منه زمينِ گرگها توو مدرسه معلما زور ميگفتن من چک زدم به دبيرِ قرآن لخت شدم ديگه وقتِ پُورنِ ميكروفونمو ميكنم تا دسته پشتِت لفظ ميای؟ بازيه دست به مهره من خودم با خودم توو جنگِ * كلِّ مسيرم و تنهايی رفتم زخمِ پاهام و تنها ميبستم با دسته بد بازی كردم و خشت به خشت خودم و بَنايی كردم تُخس بودنم باعثِ رشدم شد نيست به احدی پشتم قرص هميشه دو تا پيشنهاد دارم يه مشتم گلِ و يه مشتم كُلت كار ميكردم با يه پيكان قرضی جفتی با اوس كريم پيمان بستيم قلمم خوب شد و ورسام ترخيص يه آلبوم دادم تهران لرزيد نيستم آدم كم خواستن باج نميدم و ميكنم من كت باز رپ تو رگهام خونِ فرماندست نميكنم هيچجوره عين سرباز جنگ با اينكه تيرِ رفيقم توو پامه سر پام مثل درخت پا ميشم من از خاك طوری رپ ميكنم كه بريزه برگا وقتي من ميرسم تو جمع همه برپا مثل گرگ ميگرمت و با فكّم ميدرمت كم شه شرّت تو اين شطرنج ميبرمت تق تق ميزنمت گرم شه تنت با اينكه دسته خرابِ هميشه دستِ منه * هر كی يه مصرعش به سمتِ منه از فيس و استيلش ميگيره خندت وقتي ميگن چي گوش ميدی ميگه رپ نه خب می خواد بياد رو بورس اينه ترفند بی هنرِ بنجلِ چيپِ احمق اون مجری دوزاری كه ميگه از رپ من و ببينه كه ريده از ترس قول ميدم تا وقتی ميزنه نبضم مثل الماس ميدرخشم اين سوالرو ميشه حل كرد كه چرا داره وجدانت ميشه اذيت وقتی برا رپكن اجرأ ميشه حسرت منم اسلحه م قلمِ، تيرِ هر خط ماها نرفتيم زيرِ پرچم سرپاييم توویِ طبقه ی زيرِ همكف همه سبكها بايد بيان زيرِ سبكم وقتی لطفِ مردم هست زيرِ عكسم تو كه ترحم ميكني ديگه بدتر نوك خلافی ميره كلّت خلاصه كه اينه مطلب باج به شغال نميده كه شيرِ جنگل چرا توپِ ما فقط ميره زيره جدول به قرآن نميگيری چيه حرفم پولِ امثال من تویِ جيبتن نقد من توو حسرت اجرأم گيره حقّم با اينكه تيرِ رفيقم توو پامه سر پام مثل درخت پا ميشم من از خاك طوری رپ ميكنم كه بريزه برگا وقتي من ميرسم تو جمع همه برپا مثل گرگ ميگرمت و با فكّم ميدرمت كم شه شرّت تو اين شطرنج ميبرمت تق تق ميزنمت گرم شه تنت با اينكه دسته خرابِ هميشه دستِ منه * هر كی يه مصرعش به سمتِ منه