ميكشم نفس هنو تا کور شه چشم خاک میکشم نفس حسش کنی تو پشت گوش قصه هات میکشم نفس از دهن،مشامو بوی اضطراب کرده پر،میکشم نفس هنو تو روی زنده ها میکشم نفس ،میکشم دست از جنگیدن بی وقفه میکشم بار هستی رو روی سرشونه ای که زخمه میکشم رو چهره خنده گرچه سهم چشمم اخمه میکشن بالا طنابو ،میکشم نخ به نخ هی میکشم نخ به سوزن و لب میدوزم و میشکافم دل میکشم کنار از روزمرّگی ها تا هیپ هاپ هستش میکشم داد ،بی مجوز،بی اجازه،دیدگاه شرطه هنری که جهت نده فقط خودش رو ایستگاه کرده میکشم درد نور رو دزدینش شب غممو هرکی بخره زندگیمم مفت میدمش سر وقتی بشر شده با سکس و گلوله سربی سرش گرم امید شد انتظار پوچ،همه چیو تخمی ترش کرد میکشم شعله،من حرف بزنم جرمه میگن از دل بگو ،چی بگم از این سنگ ترک خورده؟ تو هر جمله، صدام حبس ابد خورده میکشم نفس تا بفهمی این صفحه ورق خورده میکشم پررنگ تر لخته خون و رو کُلّ ام دیدی پنجره ها دیوار شد بهم از بیرون نگو لطفا میکشم از ظلمت بیرون الماسای درشت تر چشا گودتر ،میشد قفلا محکم دستام پشتم بدجوری در میاد از مغزای خالی کفرم ولی گفتم،بترس از روزیکه دستای خالی مُشتن میکشن کُک خط،رو خط سینه ی شهرت تو دفتر و خیابون،,میکشم نفس خط رو شمردم