یا اگه داری غم گاهی، میدونم قدمات رفیق شد با هر جایی، میدونم اگه هنو ترس داری، میدونم نگران ریختن برگایی، میدونم حاجی ببین برگا چه میزونن همشون چشم انتظار پرتگاه بیرونن ولی جداییشون انگاری فرق داره، بی روحن به نظرت برگا چی میدونن که میتونن انقدر راحت برن؟ حسودیش میشه بهشون واقعا دلم اگه حرفی داری تو دلت با من بزن به نظرت فردا چی؟ میمونم؟ میخوام ببرمت تا مرز مرگ فکر کن شاعر دلم باشه، خواننده من حس میکنی نزدیک میشه سایه ات به قبر اگه ته پرتگاهی، میدونم بعضی روزا سربارم، میدونم ولی اگه تو بمونی واللهی میمونم یه چیزایی دیدم توت که هر جایی نی اونم پشیمونم امروز از الواطی دیروزم که قد خم ابروت ارزش نداشت داشِت رد داده، تو خوب شو، سرکش نباش که یکی صاف وصل شد به قلبت هواش اینو همه کسایی که میشناسی میدونن دوست دارم الان پاشی حسرت نمونه نگفتی چی میشم حاجی پس من؟ حاضرم نباشم ولی تو باشی برگرد شاید حق من نبوده شادی اصلا قد بارونای انزلی باریدم من کلی نقشتو رو به روم بازی کردم گاهی گریه ام میگیره و گاهی بدتر اینو مُشتایی که خوردن هر جایی میدونن حرف بزن تصدّقت حالمو میتونی خوب کنی فقط خودت بپرس چی شده که قلبم فلج شده از برگای زرد فصل تولدت از رد اسمت رو لبم پره شاید سنگ اسمت روش اثر کنه بیاد با بوی پیرهنت منو بغل کنه خفه ام کنه، جا مونده تو عطرایی، میدونم بین خودم و تو مثل برزخ موندم، دلم اول قصه پر زد ظلمه همین که نیستی مثل قبلا مگه چجوریه دل شکستن؟ شبارو به یادت بستم به صبح هر چند دیگه نمیرسه دستم به تو نمیدونم اصلا چطور پنجشنبه شد الان بالا ابرایی میدونم ♪ (اگه داری غم گاهی، میدونم) (اگه ته پرتگاهی، میدونم) (اگه هنو ترس داری، میدونم) (به نظرت برگا چی میدونن؟) (بعضی روزا سربارم میدونم) (ولی اگه تو بمونی واللهی میمونم) شاید دیگه این چشارو ندیدم ولی نیاز دارم این نگاهارو شدیدا دیشب شنیدم صدام زدی، پریدم قاطی میکنم این صداهارو جدیدا الان فنرم، ولم کنی پریدم وقتی تو درد دلم شدی دقیقا چشمات براقه، چه قدر شدی شبیه من یقه همه رو ولم کنی دریدم گفتی بهم آخر ماجرا چی میشم؟ بهت گفتم یه روزی همه آدما میمیرن گفتی من تورو تو ستاره ها میبینم اتفاقا الان رو همون ستاره ها میشینم این جا کسی نیست بغلم کنه از زخم پنجه ها رو بدنم پره انگار مونده تو سرم هنگ اُور نیستی و خاک تو وطنم شده دلتنگتم البته فقط یادت که افتادم عربده زدم اونی که غرق سکوته تویی اونی که صداش میاد هر دفعه منم روحم بودی، بی تو لمسه بدنم امونمو برید بی تو پرسه زدنم جای دستات خالیه رو شونه هام ولی نامردم زخماتو وصله نزنم معذرت اگه بغضت میشدم الان آسمونا ابری شه گمت میکنم اصلا فکر کن این آخرین شعرم باشه پس سلامتی نبودنا دو بیت میخورم اگه پیدات کنم یه روز دورت میدوئم مرکز کل جهانو خودت میکنم منی که لحظه های خوشت میشدم الان معذرت اگه گاهی پرت میکنم منی که میدونی حالم چطوره تو میدونی که خنده هام واقعا دکوره منی که چشام میگرده دائما تا برسه به نور اما بازنده شده شبا که رویاهامون سرطان میگیرن چراغا منتظر قدمات میشینن منی که نفسامو از هوات میگیرم از بوی باد سراغی از نفسات میگیرم اینا فکر میکنن دیوونه ام، خلم همین خاطره ها کافیه تا دیوونه ام کنن من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود اما بی جونم، گمم دلم میخواد بزنم حتی بیرون از خودم فردارو ندارم، از دیروزم پرم تو هم دلتنگمی میدونم خودم اگه داری غم گاهی میدونم (فاصله زخم شده بر دلم از بی خبری) (به کجا میرسد این کوچه های در به دری؟) (یا که باید نفست در دل خود حبس کنم) (یا که در خواب من آیی و مرا هم ببری) ♪ ناجی