نگاه مهربان تو پناه آخر من با یادت جهان من آشوب است در عشقت هوای مردن خوب است خاموشی بهای عشق است می دانم که برده ای از یادم بی تابم که داده ای بر بادم تنهایی سزای عشق است پنهان نکردم شوقم شورم عشقم را من از تو پیدا نبودی سرگشته بودم در من شکسته بغضم روحم قلبم از رفتن تو با من نبودی آشفته بودم پیدا نبودی سرگشته بودم بی یادت از این جهان دلگیرم در عشقت چه بی ثمر می میرم خاموشی سزای عشق است می ترسم از این همه تنهایی می دانم که بی خبر می آیی تنهایی بهای عشق است