کجاست خانه ی من هرچه هست اینجا نیست کجاست خانه ی من هرچه هست اینجا نیست یکی به ما بگو که را پیدا نیست غریب نیست به چشم من آسمان و زمین غریب نیست به چشم من آسمان و زمین ولی نه شهر و دیار من این طرف ها نیست ولی نه شهر و دیار من این طرف ها نیست نشسته گرد سفر روی شانه ی روحم رفیق راه من این جسم بی سرو پا نیست تمام شهر تمام شهر به تعبیر خواب سرگرمند کسی معبر بیداری من اما نیست ز ریگ ریگ بیابان شنیده زخم زبان ز ریگ ریگ بیابان شنیده زخم زبان حریف درد دل رود غیر دریا نیست حریف درد دل رود غیر دریا نیست