مجید خراطها کسی سراغتو ازم بگیره بهش می گم اصن وجود نداشتی دوست ندارم همه بدونن وجودشو نداشتی بی رحمی، مگه پشتت همیشه وایستاده نبودم؟ بی رحمی، مگه عاشق تو مگه ساده نبودم؟ می فهمی نابودم؟ دیوونه است داره زندگی می کنه دیگه جدامون این خونه دلش تنگ می شه یک روز واسه دوتامون بیچاره دلهامون اگه یکم دوسم داری زجرم نده انقدر رو اعصابم نرو حالم بده اونی که برده دلتو اسمش چیه اگه بخوایی بری ته نامردیه آخ به خدا اگه بری نامردیه نگو خدا می خواد به اینجا بکشه نمی ذارم هرچی خدا می خواد بشه چطور وقتی تو کوچه ها در به درم هرجا که با هم خاطره داشتیم نرم دیگه داره تموم می شه رابطمون بگم کجا رفتی آخه به این و اون از این همه خاطره هامون رد نشو تو رو خدای هر دو تامون بد نشو ♪ حقم بود کاش از اولش هم ساده نبودم حقم بود ای کاش تا اینجاشم وایستاده نبودم عمرم رفت نابودم حق داری واسه خوشحالیت شاید هیچی نداشتم حق داری شاید زیادی بودم کم می ذاشتم دوست که داشتم اگه دلت یکم برام سوخته نرو اینجا یکی چشو به در دوخته نرو بری فردا حال تو از من بدتره نیستم که آرومت کم یادت نره نیستم که آرومت کم یادت نره اگه موندی توی غم و سختی برو اگه خیال کردی که خوشبختی برو برو بدون یه ذره شرم و حیا اما اگه رفتی دیگه اصلا نیا نیایی بگی که اون ولت کرده تو رو این بار آخره بهت می گم نرو هنوز نرفتی خونمونو غم گرفت بسه دیگه بی معرفت، گریه ام گرفت