شاید که قطره ای چکد از خورشید فانوس راه پرت شبی گردد مهتاب خیس روی زمین ماسد شعری شکفته روی لبی گردد شاید که باد عطر تن او را از لای در به بستر من ریزد از روی برگ های گل زنبق آوازهای گمشده برخیزد شاید شبی کنار درخت کاج آوای گام او شکند شب را شاید شاید که خورشید شاید شاید که باد شاید شاید که قطره ای شاید شاید شاید شاید که خورشید شاید شاید که باد شاید شاید شبی شاید شبی شاید ای تف بر من و سکوت من و شعرم ای تف بر تو و باد و زندگی و شاید ای تف بر کسی که چشم به ره ماند ای تف بر کسی که سوی کسی آید ای تف ای تف ای تف بر من و سکوت من و شعرام ای تف بر تو و باد و زندگی و شاید ای تف بر کسی که چشم به راه ماند شاید که باد عطر تن او را از لای در به بستر من ریزد از روی برگ های گل زنبق آوازهای گم شده برخیزد شاید که باد