تو میگفتی به من وفا کنی تا زنده هستم خطا کردم که من با عشق تو پیمون ببستم تو میگفتی به من وفا کنی تا زنده هستم خطا کردم که من با عشق تو پیمون ببستم دیگر از دیار تو، ره سفر بگیرم تو از من بگذر و بگذار، به درد خود بمیرم فغان از بی وفایی دلی رنجیده دارم از این دیر آشنایی فغان از بی وفایی دلی رنجیده دارم از این دیر آشنایی تو به من نامهربونی تو که قدر من ندونی دیگر از دیار تو، ره سفر بگیرم تو از من بگذر و بگذار، به درد خود بمیرم قلب من غمدیده شکستی در بزم رقیب من نشستی قلب من غمدیده شکستی در بزم رقیب من نشستی دیگر از دیار تو، ره سفر بگیرم تو از من بگذر و بگذار، به درد خود بمیرم تو میگفتی به من وفا کنی تا زنده هستم خطا کردم که من با عشق تو پیمون ببستم تو میگفتی به من وفا کنی تا زنده هستم خطا کردم که من با عشق تو پیمون ببستم دیگر از دیار تو، ره سفر بگیرم تو از من بگذر و بگذار، به درد خود بمیرم دیگر از دیار تو، ره سفر بگیرم تو از من بگذر و بگذار، به درد خود بمیرم دیگر از دیار تو