ای از عشق پاک من همیشه مست من تو را آسان نیاوردم به دست من تو را آسان نیاوردم به دست ♪ بارها این کودک احساس من زیر باران های اشک من نشست من تو را آسان نیاوردم به دست ♪ در دل آتش نشستن، کار آسانی نبود راه را بر اشک بستن، کار آسانی نبود با غروری هم قد و بالای بام آسمان بارها در خود شکستن، کار آسانی نبود ♪ بارها این دل به جرم عاشقی زیر سنگینی بار غم شکست من تو را آسان نیاوردم به دست ♪ در به دست آوردنت، بردباری ها شده بی قراری ها شده، شب زنده داری ها شده در به دست آوردنت، پایداری ها شده با ظلم و جور روزگار، سازگاری ها شده ای از عشق پاک من همیشه مست من تو را آسان نیاوردم به دست من تو را آسان نیاوردم به دست ♪ بارها این کودک احساس من زیر باران های اشک من نشست من تو را آسان نیاوردم به دست