جسد یک رز مشکی، همه چیزی که از تو دارم بعد از ظهرهای غمگینم، که از تنهایی بیزارم و توهم هایی کوتاه، که نشستی تو کنارم مه نزدیک به زمینم، رود نزدیک به آبشارم بافت های حافظه در مغز، خاطره های اجباری زندگی زیر جهنم، تنها انتخاب که داری رواندازی که الیافش، عطر خواب با تو رو میده لبه لیوان آبی، که لب تو رو چشیده ♪ آب و آفتاب و لالایی، همه چیز که به تو دادم رز مشکی نزدیکم، ابر در تاثیر بادم تن تو بین شکافی، روی پوست تنم کاشتم روحتو همراه خونم، توی رگ هام نگه داشتم رز مشکی برهنه، تو فصل پنجم سال سرد دو هویت تو یه کالبد، یعنی همزیستی پر درد حس دور موندنه از تو، بین دو قطب یه بازی ملاقات هر شب ما، تو زندگی های موازی میوه درخت وهمم، رز مشکی بی نقصم وسط پاییز ساکن، برگک در حال رقصم ارتفاع دست نیافته، به بلندی مستی ام برف همراه طوفانم، قسمت فراهستی ام (ارتفاع دست نیافته، به بلندی مستی ام) (برف همراه طوفانم، قسمت فراهستی ام)