وقتی تمامِ من تویی، این "ردشدن" چیست؟! این قدر معصومانه با من بدشدن چیست؟! وقتی که "تنهاتر شدن" پایان راه است آواره ی یک راه بی مقصد شدن چیست؟! حالا درِ این خانه را وا میگذاری داری مرا بیهوده تنها میگذاری میخواهی از من بگذری؛ میدانم اما داری خودت روی خودت پا میگذاری وقتی به پایان میرسی، آغازِ خود باش تنها نمان در این سکوت، آوازِ خود باش در این قفس جایی برای زندگی نیست؛ در انتظار لحظه ی پرواز خود باش! در انتظار لحظه ی پرواز خود باش! با این که شاید نیستی تنهاتر از من سرشار شو از حسِ خوبِ دل سپردن تا کِی همیشه اضطرابِ روز پایان؟ تا کِی همیشه بی قرارِ وقتِ رفتن؟ وقتی به پایان میرسی، آغازِ خود باش تنها نمان در این سکوت، آوازِ خود باش در این قفس جایی برای زندگی نیست؛ در انتظار لحظه ی پرواز خود باش! در انتظار لحظه ی پرواز خود باش!