باید بتونم باید برونم که عبور کنم از این همه سیاهی و ویرونه که در قلب من باقیست این رودخانه ی خروشان خاطرات تلخ که هنوزم در ذهن من جاریست هر شب وقتی که تنهام، وقتی که تنهام رویا میبینم در رویای درخشانم زیر پهنه ی زیبای آسمون میشینم خیره به اون نورهای دور به سیاره ها حتی نقطه های کور این منم که رد شدم از زمان معلق مثل پر در این پهنه ی بیکران هر شب وقتی که تنهام، وقتی که تنهام رویا میبینم در رویای درخشانم زیر پهنه ی زیبای آسمون میشینم هر شب وقتی که تنهام وقتی که تنهام رویا میبینم در رویای درخشانم زیر پهنه ی زیبای آسمون میشینم هر شب وقتی که دریا زیر نور ماه میدرخشه تا طلوع نور تا طلوع فردا شاید بشه یک ستاره باشم