یادته یه روز تنگ غـــــروب خورشید داشت میرفت تو ابرا گفتی دیگه وقت رفتنـــه منو گذاشتــــــی تنهــــا بیا که هنوزم دل من ، برای تو مهربونه تو بیا که دلخوشیم تویی ، خدا خودش میدونه بی تو من پای دلم رو می شکنم دیگه قید همه چی رو می زنم بیا که دل خـــریدار نداره مریضه و پرستارنداره بیا که دل خـــریدار نداره مریضه و پرستارنداره ماه اومد تو آسمون ، خبر ندارم از او دلم اسیره غمه شب میشه غصه ها غم ، میریزه توی دلم هنوزم او یادمه یادمه می گفت برام ، بخدا تو رو می خوام تو عشق پاک منی شب هازیر نور ماه ، به من می گفت با نگاه که تو توی قلبمی دوباره شب اومد ، به قلبم درد اومد ز دوری رخش ، جونم به لب اومد دل بیچاره ام اسیره درده نمی دونم بجز وفا چه کرده دل بیچاره ام اسیره درده نمی دونم بجز وفا چه کرده کی گفته بود مشت منو وا کنی پیش حسودا منورسوا کنی کی گفته که پشت سرم بد بگی خون به دل خون شده ی ما کنی بسته دیگه صدات و خاموش بکن من نمیخوامت منوفراموش بکن بسته دیگه صدات و خاموش بکن من نمیخوامت منوفراموش بکن چقدر برات این در و اون در زدم سنگ تو رو به سینه و سر زدم اما یه روز رفتی تو هم بی خبر تنها گذاشتی من و رفتی سفر بسته دیگه صدات و خاموش بکن من نمیخوامت منوفراموش بکن بسته دیگه صدات و خاموش بکن من نمیخوامت منو، منوفراموش بکن