شب ها با یاد عشق ات به قتل خود نشستم صد بار ازت بریدم صد بار ازت شکستم به چشم خسته ی من آسمون از سنگ شده لعنت به این تنهایی دلم برات تنگ شده از روزی که تو رفتی پریده رنگ شادی اما خورشید می تابه مثل یه روز عادی چطور هنوز پرنده داره هوای پرواز چطور هنوز قناری سر میده بانگ آواز مگر خبر ندارن تو رفتی از کنارم چرا بهت نگفتن بی تو چه حالی دارم به چشم خسته من آسمون از سنگ شده لعنت به این تنهایی دلم برات تنگ شده ♪ آفتاب نشسته روی گلهای سرخ قالی خیال تو کنارم توو این اتاق خالی عطر تن ات پیچیده توی اتاق خوابم با تو چه جون گرفته ترانه های نابم از تو هزارتا قصه چه جاودانه ساختم قلب پر از غرور رو چه عاشقانه باختم به چشم خسته ی من آسمون از سنگ شده لعنت به این تنهایی دلم برات تنگ شده ♪ شب ها با یاد عشق ات به قتل خود نشستم صد بار ازت بریدم صد بار ازت شکستم اسم ات به روی لبهام توی ترانه هامه بغضِ گرفته ی عشق توو غربت صدامه قلبِ پر از سکوت ام دلتنگ از این جدایی بی تو ببین چه سرده تابستونِ تنهایی به چشم خسته ی من آسمون از سنگ شده لعنت به این تنهایی، دلم برات تنگ شده به چشم خسته ی من آسمون از سنگ شده لعنت به این تنهایی دلم برات تنگ شده به چشم خسته ی من آسمون از سنگ شده لعنت به این تنهایی دلم برات تنگ شده