فصل سرده غربت طعم تلخ شهرت من یه مسافرم من یه مهاجرم فصل سرده غربت طعم تلخ شهرت فصل سرده غربت طعم تلخ شهرت ضربه خوردم ضربه خوردم ضربه خوردم تا گرفتم همه چیمو من دست خودم سر فرصت وداع گفتم من با قلب خودمو شهر خودم هنو میکنه گاهی صدا میگذره ثانیه ها منمو این قافیه ها کاری به کارش خیلی وقته ندارم من کاری به کارشون بخشیدم هرکیو من با نیت بد آخرش خودتی و اون که توی سینته قلبت حتی اگه اومدن با تیر هم به سمتش بدون تهش پیروزه اون که میبخشه فصل سرده غربت طعم تلخ شهرت فصل سرده غربت تو طعم تلخ شهرت من یه مسافرم من یه مهاجرم به هرچی هر جا دل میبندم میدونم که یه روز باید برم آره باید برم مثل شب ترک وطنم اشک تو چشای مامانمو قلبش وقتی که من بستم چمدونو رفتم با یه درد که ته قلبه همه چیم خونمه هنوز سخته آره ترکش چه روزا چه شبا گذشتن رفتن آره جوهر خاطراتی که جاش رو دفترامه سیاه بود سفید بود همش یه درسه آره نذاشتم توی راهم تخامشو ترس بکاره فقط واسه مسیرم سرمایه نقد ساختم تو فصلای سرما یه قلب که با کوله بار دیروز سمت فردا برم منم اون مرد تنهای شب فصلِ سرده غربت طعم تلخ شهرت فصلِ سرده غربت تو طعم تلخ شهرت من یه مسافرم من یه مهاجرم به هرچی هر جا دل میبندم میدونم که یه روز باید برم