این شعرو خوندم تو گوش باد چِشم چِشم به راه مهتاب همیشه می درخشه روحِ بی تاب شکلش افتاد تو سطح آب حیرون شدم، دیدم چه زیباست غرق شدم تو نگاش ♪ گفت من شعله خورشیدم رنگین کمونِ بی رنگ کشتی بی لنگر آزاد و رها با باد می رقصم گفت من شعله خورشیدم رنگین کمون بی رنگ کشتی بی لنگر آزاد و رها با باد می رقصم پام روی گازه قام قام می کُشتم آخرین داستان (بد) عادتمه خوب باهاش آشنام با یه دستبند شب توی پاسگام دسته گل آب می دم من هر دفعه (هر دفعه) پدرم راضی نبود (نه) گفت یاغی و لات نیست پسرم (نه) لق معلم صفر داد بیست نگرفتم به چپم قهرمان قهرمان من قهرمانم مادر هشدارو به م داد گفت پسرم مواظب باش گُل اگه خوش رنگه و خوشگل یعنی لاش مار داره، بپا (بپا) اولش آخرش فهمیدم گفت من شعله خورشیدم رنگین کمونِ بی رنگ کشتی بی لنگر آزاد و رها با باد می رقصم گفت من شعله خورشیدم رنگین کمونِ بی رنگ کشتی بی لنگر آزاد و رها با باد می رقصم ♪ ای باد منو ببر از اینجا من تا ابد می رقصم با آوازِ طوفان گفت من شعله خورشیدم رنگین کمونِ بی رنگ کشتی بی لنگر آزاد و رها گفت من شعله خورشیدم رنگین کمونِ بی رنگ کشتی بی لنگر آزاد و رها با باد می رقصم گفت من شعله خورشیدم رنگین کمونِ بی رنگ کشتی بی لنگر آزاد و رها با باد می رقصم بام پام پام پالیلو بام بام بو بام بام پارا پام