مردم عادی ، اونا مَردن ، اونان که میبرن جلو همه چی رو مثل آب روون مثل خواب و هذیون ، مردم عادی لب شاد و خندون دنبالِ جای ارزون ، نه یه وام کلون مردم عادی از ما بهترون مردم عادی چای داغ و قَندون ، یه سه تار و قلیون ، همه جا مهربون مردمِ عادی همیشه دلِ خوش پسر ، همه مشکلاشون میخوام بره پشت سر مردم عادی من مدیونشونم ، اونا بودن دادن عشقو أ توو نشونم مردم عادی هرچی راجع بشون بگی بازم کمه داداشم کسایی که میخورن زمین جاشون داداشا پاشن اونا مثِ ما نیستن اونا قهرمانن ، اونا نمیزنن زیرش اونا مردِ راهن اونا فرهاد و لِی لی یان ، اونا الماس و برلیان فقط دو قدم مونده که برسیم تهش ، فقط دو قدم خاکسترا بره زیر فرش فقط دوقدم از خوش حالی بریزیم اشک ، خاص شدنمونو بگیریریم جشن آدما خاص تووی باورای ماست ، رفتنو رسیدن به مأورای شانس نگو اخرای داستانمونه تازه اول ماجرایِ ماست بیست چهار ساعت و دوزاده تا فصل ، از خودت بپرس اینا برازندت هست میرم جلو برسم به فراتر أ نسل ، اونجا که بشم به پروردگارم وصل خاص بودنم که عادی میشه ، از توو دل کسی میتونه که گاندی بشه هنوز پایان نرسیده بادبان کفِ سینه ، به طرف آفتاب ، هَوس اینه ماها امواج نوریم آره همه یکییم ، بحثِ عادی و خاص از این حرفا چه دوریم ماها دریاچه بودیم با هم دریا میشیم ماها دراویشیم ، فکر فردا اسارت صد سال پیشیم فقط دو قدم مونده که برسیم تهش ، فقط دو قدم خاکسترا بره زیر فرش فقط دوقدم از خوش حالی بریزیم اشک ، خاص شدنمونو بگیریریم جشن