این زندگی تهشه ولی با تو میشه روزا بهتر شه دیگه با توام به این فکر نمیکنم که شاید بشه شایدم نشه این حسه ما همش اصله برا بقیه فقط حرفه این رابطه هم قشنگه همم امنه دلخوری نداریم مثلا که کجایه جایه خالی هست با تو توام عینه منی اون یکی نیمم ای جدی می گم اینو با تو پنج ساق میشه یکی میزنیم خیلی دیدنیم با هم ببینیم یعنی مثِ روز روشنه که من دوست دارمت مثِ شاد بوده من اونجا بودم گریه آبغوره من اونجا بودم میگفت سختیا بدجور آسونن من اونجا بودم میگفت از تو داغونم من اونجا بودم میخواست دوست صمیمی من اونجا بودم میکرد تو غریبی من اونجا بودم فکره قوته قلب بود من اونجا بودم میگفت کمکه من کو من اونجا بودم میداد روزیمون پر سود من اونجا بودم سفره کوچیک بود بزرگ بود من اونجا بودم احساس عشق میخواست من اونجا بودم چه سالم چه بیمار من اونجا بودم من اونجا بودم تا یخورده ترسیدی من اونجا بودم تا گم شدی تو بعد هر چیزی هیچ جوره این رابطه نداره افت تدریجی حتی وقتی سرد باشه با هم پخته تر میشیم مثه روز روشن که من دوست دارمت هی روزات آرومه باهام آرامشت من یه نفرم تگرگ بارونه یا باد مهم نیست پیشت من یه نفرم با کی میسازی یه لحظه ی قشنگ من یه نفرم با کی میسازی یه نقشه یه هدف من یه نفرم حتی روزا سرد شه به درک پشتت من یه نفرم خودت نمیدونی چه حسی هستی مثت نیست انرژی هسته ای یه مثال ساده از یکی مثه مایی که یکی همیشه باهاشه نمیره کنایه اونی که ذهنش بازه فکره فرداشه تو روزایه سخت ادامه داده حرفاش حسابه سخته بیاد تو از دستی جفت شیش شرط میبستی رو من بستی بردیش