پرکن پیاله را که این جام آتشین دیری است ره، به حال خرابم نمی برد این جامها که در پی هم می شود تهی دریای آتش است که ریزم به کام خویش گرداب می رباید و آبم نمی برد گرداب می رباید و گرداب می رباید و گرداب می رباید و گرداب می رباید گرداب می رباید و گرداب می رباید و گرداب می رباید و گرداب می رباید گرداب می رباید و گرداب می رباید و گرداب می رباید و گرداب می رباید هان ای عقاب عشق، از اوجِ قله هایِ مه آلودِ دوردست پرواز کن پرواز کن پرواز آنجا، ببر مرا که شرابم نمی برد آن بی ستاره ام که عقابم نمیبرد پرواز کن پرواز کن پرواز کن پرواز پرواز کن پرواز کن پرواز کن پرواز پرواز کن پرواز کن پرواز کن پرواز گرداب می رباید و گرداب (پرواز کن) می رباید و گرداب (پرواز کن) می رباید و گرداب (پرواز کن) می رباید گرداب می رباید و گرداب (پرواز کن) می رباید و گرداب (پرواز کن) می رباید و گرداب (پرواز کن) می رباید گرداب می رباید و گرداب (پرواز کن) می رباید و گرداب (پرواز کن) می رباید و گرداب (پرواز کن) می رباید